روش محبت در تربيت ديني از ديدگاه نهج البلاغه
روش محبت در تربيت ديني از ديدگاه نهج البلاغه
روش محبت در تربيت ديني از ديدگاه نهج البلاغه
نويسنده: فريده فرج بخش*
چكيده:
كليد واژه:
مقدمه
اميرالمومنين(ع) در توصيف فرهيختگاني كه شيريني معرفت و محبت خداوند را چشيده اند، عشق و عرفان را به هم درآميخته اند و ساحت قدس دل را از هر آلودگي مبرا ساخته اند، مي فرمايد:
«واعلموا ان عباد الله المستحفظين علمه يصونون مصونه و يفجرون عيونه يتواصلون بالولايه و يتلاقون بالمحبه و يتساقون بكاس رويه و يصدرون بريه لا تشوبهم الريبه و لا تسرع فيهم الغيبه» (نهج البلاغه، خطبه 214)
«بدانيد، كه بندگان خدا كه علم او را حافظند، علم مأخوذ از مقام الهي را به طور شايسته حفظ و مراعات مي كنند و چشمه سارهاي آن علم را استخراج مي كنند و آنها را به جريان مي اندازند، با ولايت الهي به هم مي پيوندند و با محبت با يكديگر ملاقات مي كنند و از كاسه ي انديشه و معرفت يكديگر را سيراب مي نمايند و از چشمه سارهاي محبت و معرفت يكديگر سيراب بيرون مي آيند. هيچ شك و اضطرابي به سراغ آنها نرود و بدگويي پشت سر يكديگر راهي به آن ندارد.»
از منظر امام علي (ع) عشق و محبت، درمان همه زشتي ها و ناخالصي هاست. به قول مولوي(دفتر اول، ص 6):
هر كه را جامه ز عشقي چاك شد
او ز حرص و عيب كلي پاك شد
روش محبت
رسول خدا(ص) مردمان را با محبت از رذايل دور ساخت و به فضايل آراست، جهان آفرينش نيز بر اساس رحمت و محبت سامان يافته است و بدان كمال مي يابد، و پيامبر اكرم(ص) جلوه ي تام رحمت و محبت الهي و روش تربيتي اش بر رحمت و محبت استوار بود. خداي متعال آن حضرت را چنين معرفي مي كند:« و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين» (الانبيا/107)، « و ماتو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم.» اميرالمومنين علي (ع) محبت را بهترين بستر تربيت مي دانستند و آن را محور تربيت قرار مي دادند. چنانكه فرموده اند:« نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائكه و معادن العلم و ينابيع الحكم ناصرنا و محبنا ينتظر الرحمه و عدونا و مبغضنا ينتظر السطوه» (نهج البلاغه، خطبه 109) «ماييم درخت نبوت و محل فرود رسالت و جايگاه تردد فرشتگان و معادن علم و منابع جوشان حكم. يار و دوستدار ما در انتظار رحمت از خداست و دشمن ما و كسي كه با ما كينه توزي دارد، در انتظار غضب الهي است.» پس به هر اندازه كه عامل محبت در انسان قوي تر باشد، شوق و كشش انسان به سوي كسب فضايل، قوي تر خواهد بود.
نقش محبت در تربيت ديني
مهر و رقت وصف انساني بود
خشم و شهوت وصف حيواني بود
نقش تربيتي محبت را از دو رويكرد مي تواند مورد توجه قرار گيرد:
ب- انساني كه خواهان تهذيب نفس و تربيت و خودسازي است، نيز لازم است به مربي و الگوهاي رفتاري خويش محبت و عشق بورزد. (حائري يزدي، ص 152) راز اصلي تاكيد قرآن كريم بر ضرورت محبت اهل بيت پيامبر(ص) نيز همين است كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي»(شوري /23)، «بگو: من بر اين (رسالت) مزدي از شما نمي خواهم مگر محبت و دوستي خويشان (اهل بيت) را.»
عشق محبت به خوبان و ابرار
از منظر علي (ع) عشق و محبت به خداوندي و اولياي او نه تنها آدمي، بلكه كوه را متلاشي مي سازد. امام علي (ع) به صراحت مي گويد اگر كسي دل در گرو من قرار دهد و از سر صدق و صفا دلبسته من شود، به پاكبازي مطلق مي رسد و همه چيز خود را در طبق اخلاص مي نهد و از تمامي اشخاص و اشياء مي گذرد و نه يكبار، كه هزار بار ايثار مي كند و به شهادت مي رسد. امام علي (ع) آن گاه كه از جنگ «صفين» به همراه ياران و از آن جمله «سهل بن حنيف انصاري» به كوفه بازگشت و خبر ارتحال «سهل» را به او دادند، اين جمله آسماني را فرمود:« لو احبني جبل لتهافت» ( نهج البلاغه، حكمت 111)، «اگر كوهي مرا دوست داشته باشد، متلاشي شود و فرو ريزد.»
محبت به الله (تبارك و تعالي)
در جاي ديگر امام (ع) به انتشار فضل و رحمت الهي ميان خلايق اشاره دارد و خداوند را به سبب بخشندگي و كرامتش سپاس مي گويد:« الحمدلله الناشر في الخلق فضله و الباسط فيهم بالجود يده»( نهج البلاغه، خطبه 100) «حمد خداي راست كه فضل خود را در ميان مردم بگسترانيد، و دست خود را براي بخشايش به آنان برگشاد.» و نيز مي فرمايد:«احمده علي عواطف كرمه و سوابغ نعمه» (نهج البلاغه، خطبه 83)، «سپاسگذار او هستم بر عواطف كرم خداونديش و بر نعمت هاي كاملي كه بر ما عنايت فرموده است.» امام علي (ع) يكي ديگر از موارد ايجاد محبت به خداوند در دل انسان را، نعمت هاي فراوان خداوند مي داند كه بدون اينكه انسان نياز خود را بيان كند، نيازهاي او را برآورده، و اين نعمت ها را به او ارزاني داشته است. به طور مثال، حضرت مي فرمايد:
«سبحانك... ما اسبغ نعمك في الدنيا» (نهج البلاغه، خطبه 109)، «پاك خداوندا! ... چه فراوان است نعمت هاي تو در اين دنيا.» و نمونه هاي بسياري در نهج البلاغه وجود دارد كه به بيان نعمت هاي فراواني كه خداوند به انسان داده است، مي پردازد كه اين را مي رساند خداوند نظر لطف و رحمت به انسان دارد و به انسان محبت مي كند. توجه انسان به اين محبوب بودن نزد خداوند، سبب تحريك عواطف انسان و محبت او به خدا مي شود. اميرالمومنين(ع) در موارد ديگر، خداوند را مظهر لطف و عطا و بهترين پناه انسان معرفي مي كند و مي فرمايد:« و الجي نفسك في امورك كلها الي الهك فانك تلجئها الي كهف حريز و مانع عزيز و اخلص في المساله لربك فان بيده العطاء» (نهج البلاغه، نامه 31) و نفس خود را در همه امور زندگي به خدايت پناهنده كن، زيرا با اين پناهندگي، نفس را به جايگاهي محكم و امن و مانعي بزرگ وارد مي سازد و در سوال از پروردگارت اخلاص، بورز، زيرا عطا و محروم ساختن به دست او است.» در جايي ديگر نيز مي فرمايد: «واعلم ان الذي بيده خزائن السماوات و الارض قد اذن لك في الدعاء و تكفل لك بالاجابه و امرك ان تساله ليعطيك و تسترحمه ليرحمك و لم يجعل بينك و بينه من يحجبك عنه و لم يلجئك الي من يشفع لك اليه» (نهج البلاغه، نامه 31) « و بدان آن خداوندي كه گنجينه هاي آسمان ها و زمين به دست اوست، به تو اجازه ي دعا داد و اجابت آن را به عهده گرفته است و به تو دستور داده است كه از او مسالت كني و او عطا فرمايد و تو از او رحم بخواهي، او به تو رحم فرمايد. آن خداوند مهربان بين تو و خويشتن كسي كه تو را از او بپوشاند قرار نداده است و تو را وادار نكرده است به سوي كسي كه درباره ي تو به او شفاعت كند.» و يا در دعاهاي امام سجاد(ع) داريم كه مي فرمايد:
« و يا من تحمد الي خلقه بحسن التجاوز، و يا من عود عباده قبول الانابه، و يا من استصلح فاسدهم بالتوبه و يا من ضمن لهم اجابه الدعا، و يا من وعدهم علي نفسه بتفضله حسن الجزا» ( صحيفه سجاديه، دعاي دوازدهم) « اي كسي كه با عفو خود بر خلق منت نهاده، و اي آنكه بندگانش را به قبول توبه عادت و اميدوار ساخته، و فساد آنها را با داروي توبه به صلاح آورده، و اجابت دعاهاي آنها را تضمين كرده، و به احسان خود وعده ي جزاي نيك به آنها داد.»
با توجه به سخناني كه بيان شد، خداوند مالك همه چيز است و از انسان خواسته است كه نيازهاي خود را از او بخواهد، نه تنها مي تواند نيازها را برطرف كند، بلكه او گام جلو نهاده و آماده است تا اگر تو خواستي، نيازت را برآورد و نيز به استجابت دعاها و پذيرش توبه نيز اشاره شده است و اين باعث مي شود كه انسان احساس كند كه خداوندي براي انسان ارزش خاصي قائل است و اين احساس انسان باعث افزايش محبت او به خداوندي مي شود و اين محبت و عشق سبب تحكيم ايمان متربي و سبب رسيدن به مرحله ي حق اليقين مي شود.
محبت به اولياي خدا
اميرالمومنين (ع) فرموده است:« من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجلبب الورع»( تميمي، ج5/ ص302) « هر كه ما را دوست دارد، بايد به عمل ما عمل كند و به پرواپيشگي خود را پوشش دهد» محبت حقيقي به پيامبر اكرم(ص) و خاندان آن حضرت بهترين عامل براي اصلاح انسان و اتصاف او به كمالات است. دوستي و محبت اهل بيت و پذيرش ولايت آنها چيزي است كه راه انسان به سوي خدا را هموار مي سازد و سبب اتصاف به صفات الهي مي شود.
محبت به مردم
اميرالمومنين علي (ع) در نامه اي به مالك اشتر چنين مي نويسد:« و اشعر قلبك الرحمه للرعيه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم فانهم صنفان اما اخ لك في الدين و اما نظير لك في الخلق» (نهج البلاغه، نامه 53) « رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را به قلبت بفهمان و براي آنان درنده اي خوانخوار مباش که خوردن آنان را غنيمت بشماري؛ زيرا مردم بر دو صفند، يا برادر ديني تو هستند، يا نظير تو در خلقت.»
آثار و نتايج روش محبت
اميرالمومنين علي (ع) در اين باره مي فرمايد: «عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم» (نهج البلاغه، خطبه 193)، «خالق کائنات در نفوس آنان بزرگ و جز خدا در چشم آنان کوچک گشته است.» آتش محبت بر دل هر کس شعله زند و در هر جايي که مشتعل در دعاي کميل به خدا عرض مي کند: «وهبني يا الهي و سيدي صبرت علي عذابک فکيف اصبر علي فراقک»، (مفاتيح الجنان، دعاي کميل، ص131) « معبود من! آقاي من! مولاي من! فرض کنم که بر عذاب تو صبر کنم، اما چگونه در فراق تو به سر برم؟» يکي ديگر از نتايج روش محبت اين است که اطاعت آور است، زيرا که محبت هر که در دل آدمي بنشيند، انسان مطيع و پيرو او مي شود و از خواست او سرپيچي نمي کند.
يکي ديگر از آثار محبت به خداوند، نفرت از دشمنان و مخالفان خداوند و امور منفور نزد اوست، زيرا وقتي محبت کسي در دل انسان افتاد و انسان به او عشق ورزيد، از کساني که با معشوق او حتي دوستان معشوق او دشمن هستند، نفرت و انزجار مي يابد. اگر آدمي براي خدا به خشم نه تنها مذموم نيست، بلکه پسنديده نيز هست. امام علي(ع) يکي از امتيازات برتر «ابوذر غفاري» را خشم براي خدا مي داند و خطاب به او مي فرمايد: « يا اباذر انک غضب لله فارج من غضبت له» ( نهج البلاغه، خطبه 130)، « اي اباذر قطعاً تو براي خدا خشمگين گشتي، پس به آن خداوند اميدوار باش كه براي او غضب كردي.»
نتيجه:
*قرآن كريم، ترجمه ابوالفضل بهرام پور،
*نهج البلاغه، صبحي صالح.
*صحيفه سجاديه، ترجمه سپهر خراساني
* مفاتيح الجنان، ترجمه مهدي الهي قمشه اي
1. بلخي، جلال الدين محمد (مولانا)، مثنوي معنوي، انتشارات ناهيد، تهران، 1375 ش.
2. تميمي آمدي، عبدالواحد، غررالحكم و دررالكلم، دانشگاه تهران، تهران، 1366 ش
3. حائري يزدي، محمد حسين، آشنايي با اخلاق اسلامي، بنياد پژوهش هاي اسلامي، مشهد 1384 ش.
4. دلشاد تهراني، مصطفي، سيري در تربيت اسلامي، موسسه ي نشر و تحقيقات ذكر، تهران، 1376 ش.
5. نراقي، احمد، معراج السعاده، هجرت، قم 1378 ش.
پي نوشت ها :
*كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و دبير آموزش و پرورش شهرستان رباط كريم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}